نکاتی برای عدم ارتباط اجتماعی با سایر افراد

چه نکاتی سبب ساز میشود نتوانیم رابطه اجتماعی با سایرافراد برقرار کنیم
اکثری از کسانی که در مهارت های اجتماعی خلل داراهستند , مصوبش را در دوران کودکی شان می گردند . دراین مقاله به بعضی از فاکتورهای مادرزادی و اکتسابی که باعث به ضعف در مهارت های اجتماعی خواهد شد میپردازیم . دراین مقاله برای آسانی از کلمه و واژه “ علت ” مستعمل شدهاست
البته این بدین مفهوم نیست که در شرایطی که این علت در شخصی موجود هست حتماً در مهارت های اجتماعی ضعیف است . ذکر این علت ها برای این میباشد تا افرادی که میخواهند مهارت های اجتماعی بهتری داشته باشند را سقلمه بزند .
مشکلات اجتماعی در اثر ترکیبی از این علت ها بهوجود میآید . این علت ها منجر سبب ساز شدن به مورد ها ذیل در افرادی که بدان در گیر می باشند می شود :
– در خصوص ارزش های خودشان حس اندوه و ناامنی می نمایند .
– راجع به توانمندی هایشان در انجام امور در عده , در گیر شک وتردید میشوند .
– در شرایط های اجتماعی شم اضطراب و نگرانی می نمایند .
– سبب باخت در کسب تجربه در کار های اجتماعی میشوند .
– عادت به رفتارها و عقاید اجتماعی زیان آور به جای فرا گرفتن رفتارها و عقاید اجتماعی موءثر
دسته نخستین : فاکتورهای شخصیتی
بعضی از خصوصیت های شخصیتی مادرزادی میباشند که به حیث میرسد قضیه داشتن مشکلات اجتماعی در بزرگسالی را آماده می نمایند . مجدداً ابلاغ میکنیم که داشتن این مشخصات الزاماً در معنای وجود مشکلات اجتماعی نیست بلکه بعضی حادثه ها ضروری است تا این مشخصات فعال شود .
خلق پریشانحال
این یک ادله کلاسیک است . بعضا انسانها نسبت به سایر افراد با خلق اضطرابی بیشتری متولد میشوند . شبکه عصبی آن ها به طوری میباشد که نسبت به محرک ها , کلیدی خیس است . چه بسا هنگامی که نوزاد یا این که نوباوه میباشند به تغییرو تحول و طراوت در محیطشان , برخورد منفی نشان خواهند بخشید . همینطور زمان بیشتری ارتفاع میکشد که با شرایط های نو , تطابق پیدا نمایند .
اخلاق و رفتار آشفته معمولاً به حالت تکوین خجالت و حس نا امنی باعث می شود که سبب ساز می شود شخص از حالت های اجتماعی , جلوگیری نماید . همچنن خلق شوریده منجر می شود که مردمان خیلی محتاط , ریسک فرار و نخ نما نارنجی رنگ شوند .
همینطور آلرژی بالا به محرک ها که دراین خوی و خو میباشد , منجر آن می شود کهاین جمع در عمل هایی که دیگرافراد از آن لذت میبرند , کنار می کشند . مثلاً شخص بزرگسالی که در یک ضیافت شبانه نا مرتب و پرصدا , حس زودرنجی می نماید . این را مقایسه کنیم با بقیه افراد که زمانی در چنین موقعیتی قرار میگیرند و بدون چاره میشوند که با سایرافراد تعامل داشته باشند , در گیر سر وصدا نمیشوند .
اشخاصی که بیشتر احتیاط میکنند و اهل ریسک کردن نمی باشند نمی توانند به کسانی که نمی شناسند به یکباره در عمل هایی نظیر آشنا شدن , ضیافت رفتن و یا این که فرا گرفتن رانندگی کمپانی کنند . مثلاً این مورد میتواند منجر شود که یک دختر نتواند با پسری آشنا شود و در غایت ممکن است از رینگ اجتماعی دوستانش جدا شود , چون حق تقدم مختلفی داراست .
هدف کم برای در جمع بودن
بعضا از اشخاص به حیث میرسد که نیاز درونی پاره ای برای در عده بودن و زمان گذاشتن با دیگر افراد دارا هستند . آنها بیشتر ترجیح می دهند که در منزل بمانند و مطالعه کنند یا این که روی یک پروژه فعالیت نمایند تا این که با دیگرافراد خارج بروند . هنگامی که آنان با سایر افراد نیستند شم غم یا این که تنهایی نمیکنند . ولی این مشکلی نیست . قرار نیز نیست که هرکسی شاپرک اجتماعی باشد . اگر چه یک تأثیر جانبی که گهگاه فیس میدهد این است که در صورتیکه شخصی زمان متعددی را با خودش باشد , مجال کسب مهارت های اجتماعی را از دست خواهد اعطا کرد و در این مورد از بقیه افراد عقب می افتد .
خیلی باهوش بودن
به حیث میرسد که بعضی از اشخاص باذکاوت در تطابق با دنیا اجتماعی خلل داشته باشند . این اختلاف ممکن است برای آنها در ادراک و استفاده جنبه های اجتماعی , خلل تولید نماید . همینطور هوش آنها ممکن است در ارتباطشان با همکارها و یا این که همکلاسی هایشان نیز اختلال ساخت نماید . اگرچه کلیه اشخاصی که هوش بالایی دارا هستند مشکلات اجتماعی ندارند . اکثری از آنها با دیگر افراد قابل انعطاف و کریم و مهربان میباشند . قضیه این می باشد که اشخاص تیزهوش میتوانند سایر افراد را پایین رادار بگیرند .
صلب بودن , منعطف نبودن , و نپذیرفتن تغییر تحول , به صورت خلاصه تمام روش های شخصیتی غیر معمول ممکن است سبب ساز مساله اجتماعی گردد . مثلا در حالتیکه یک نوپا واقعاً غیر نرمال , خلق کننده و هنری باشد در حالی که همکلاسی هایش چنین نباشند , مشکلات ارتباطی متعددی در میان آن ها می توان تولید شود .
علایق
اشخاصی که دارنده بعضی علایق مختص می باشند ممکن است که در ارتباط ها اجتماعی , ایراد داشته باشند . بعضا علایق سبب ساز می شود که اشخاص نتوانند از آن دست بکشند و این قضیه سبب می شود سایر افراد آنها را فهم و شعور نکنند و یا این که با آن اشخاص غریبگی نمایند . بعضا از علایق نیز منجر می شود که مجال تمرین مهارتهای اجتماعی را از اشخاص بگیرند .
نداشتن عشق به موضوعاتی که دیگرافراد بدان عشق و علاقه مندند
مطالعات درخصوص مردانی که در مهارت های اجتماعی ناتوان می باشند معین نموده که آن ها در دوران بچگی به موضوعات مردانه نمی پرداختند ; مثلاً هوادار یک مجموعه ورزشی نبودند و خودشان نیز ورزش نمی کردند و یا این که این که اهل ماجراجویی نبوده و رغبت نداشتند در عمل های وحشتناک و رقابتی کمپانی نمایند .
این زمینه در خصوص خانم ها نیز شبیه است . خانم هایی نیز که در دوران کودکی در عمل های دخترانه وارد نشده اند هم در رابطه ها اجتماعی شان خلل داراهستند .
فقدان یا این که نقص یادگرفتن مهارت های اجتماعی
به هر کودکی بایستی تا میزان ای یادگرفتن مهارت های اجتماعی داده شود . گه گاه این فراگیری به صورت غیر بدون واسطه و به صورت ارگانیک میباشد بدین صورت که کودک ها , مردمان را در معاش روزانه شان تماشا می کنند . در دیگر زمان ها , بزرگسالان مهارت های اجتماعی را در درس های کوچک به آنها فراگیری می دهند . بعضا از خردسالان نیز به صورت قانونی , مهارت های ارتباطی را در کلاس های درسی شان یا این که تیم های درمانی یاد میگیرند . بعضی وقتها یادگرفتن های اجتماعی مایحتاج خردسالان ارائه نمیشود یا این که اینکه به صورت ناقص ارائه می شود کهاین سبب ساز خواهد شد آنچه که کودک ها بایستی فراگیرند را یاد نگیرند .
الگوی ضعیف مهارت های اجتماعی
بعضی از خردسالان ممکن است در کسب مهارت های اجتماعی ناکامی بخورند زیرا در طول رویش , الگوی خیر و خوبی نداشتند . ممکن است والدینشان هم در مهارت های اجتماعی , ناتوان بوده باشند . ممکن است دوستانشان در مکتب مشکلات اجتماعی داشتند و نمی بایست تقلید می شدند . بعضا از مردمان چه بسا کلیت فرهنگ و تمدن شان را به خاطر نارسائی های اجتماعی , تقصیرکار میدانند .
دوران کودکی در حصار خانواده
بعضی از بزرگسالان , انگشت تقصیر را به دوران کودکی شان که در حصار خانواده سپری شدهاست , نماد میروند . به دلیل محصور بودن , آنان زمان آن را نیافتند که مهارت های اجتماعی شان را با دیگر خردسال ها تمرین نمایند یا این که این که به جهت نرفتن به دنیایی بزرگتر , آنچه که موءثر بوده را نیاموختند .
یک نوباوه به حالت های متمایز ممکن است که محصور باشد . یک مدل جذاب اینست که مطالعات نشان میدهد والدینی که خویش مهارت های اجتماعی نداشته باشند و پریشانحال میباشند , رغبت خواهند داشت که کودکشان را از عمل هایی که میتواند انجام دهد , محروم کنند . این ممکن است بدین علت باشد که فرزندشان را از دنیای اجتماعی ترسناک , نگهداری کنند . یا این که ممکن است بدین علت باشد که نمیخواهند بجهت ارتباط ها اجتماعی فرزندانشان , خودشان بدون چاره به رابطه با دیگرافراد شوند مثلاً رابطه با پدر و مادر دوستان خوب فرزندشان .
بیماری مضاعف در دوران کودکی
کودکی که از حیث جسمی برای رفتن به مکتب یا این که بازی با نیز سالانش ناتوان بوده و یا این که بازه زمانی متعددی را در مریض خانه گذرانده , نمی تواند مجال کافی برای تمرین مهارت های اجتماعی را داشته باشد .
مسافرت به مرزو بوم نو
ادراک این خلل نیست که مسافرت به کشوری نو ممکن است بر بعضی ازمهارت های اجتماعی تاثیر بگذارد . آن ها در محیطی نو , زبانی نو برای آموزش , رسوم فرهنگی نو , کشف کردن ضوابط اجتماعی نانوشته , با مشکلاتی روبه روهستند . همینطور گویا است که بعضا از کودک ها میتوانند نسبت به منزوی کردن هر کس از کشوری دیگر آمده , متعصب شوند .
مسافرت قادر است بر بزرگسالان هم تاثیر بگذارد . آنان ممکن است در سرزمین خودشان توانمندی های اجتماعی خیر باشند ولی در کشوری نو ممکن است خودشان را گم نمایند و اعتماد به نفسشان را راجع به توانمندی های خود از دست بدهند .
جور دوم : فاکتورهای اجتماعی
بعضا از فاکتورهای اجتماعی می باشند که سبب ساز ناتوانی در مهارت های اجتماعی میشوند . بعضی از این فاکتورها عبارتند از :
تکنولوژی
درین عصر روزگار , در صورتیکه کسی با دیگرافراد عالی نباشد , آیتم های دیگری نیز برای درگیر کردن خودش داراست . میتوانند از وب به کار گیری نمایند , فیلم سینمائی ببینند و یا این که کلیپ گیم بازی نماید . چه بسا دسترسی بی آلایش به کتاب ها چیزی است که در مورخ ما نسبتا نو است . این ها منجر می شود هر کس در مهارت های اجتماعی خبره نیست همچنان در به عبارتی سیاق خودش باقی بماند .
چه بسا برای اشخاصی که مهارت های اجتماعی خیر دارا هستند , تکنولوژی سبب ساز می شود که از ارتباطهای صورت به رخ , اجتناب نمایند البته تکنولوژی مجال های یاد گرفتن بیشتری را تولید می نماید . در پیشین مردمان می بایست بیشتر به صورت حضوری با یکدیگر تعامل می داشتند . برای همین چه بسا افرادی که مهارت اجتماعی نداشتند مورد دیگری نداشتند و ناچار بودند که با هراس هایشان روبرو شوند و تجربیات اجتماعی بیشتری کسب نمایند . دراین روزگار در شرایطی که نخواهیم خیر فقط به رابطه حضوری احتیاج نداریم بلکه میتوانیم از گوشی تلفن نیز به کارگیری نکنیم .
زندگی شهری
در قبل های نچندان به دور بیشتر مردمان در روستاها معاش می کردند . امروزه عمده مردمان در شهرها معاش می نمایند و پباده سازی فضای شهری بر طبق منقطع کردن محله هاست . زمانی که اشخاص در اجتماع کوچکتری معاش می نمایند هرکسی دوست دارااست که سایر افراد و کسب و کارشان را بشناسند . ولی افرادی که در کلان شهرهای معاش می نمایند حتی در موقعیتی باشند که با آنکه میلیون ها نفر در اطرافشان میباشند , شم تنهایی نمایند .
نوع سوم : موضوعات سالم کم عقل
افسردگی
برخی از اشخاصی که با آدم های صرفا و ناتوان در ارتباط ها اجتماعی سروکار داراهستند راجع به موقعیتشان شم افسردگی می نمایند . نماد های افسردگی نیز سبب می شود که خروج از آن طاقت فرسا باشد . درصورتی که کسی از دوران نوجوانی و یا این که در حین تکوین شخصیتش , مبتلا افسردگی شود این زمینه بر تکوین مهارت های اجتماعی اش تاثیر میگذارد . هرکسی نیز که در منزل حس بی ارزشی , بی حالی و بیانگیزگی نماید , اجتماعی نمیشود .
اضطراب
تمام مورد ها ذکر شده در افسردگی در اضطراب نیز راستگو است . مخصوصا این که اضطراب میتواند در موفقیت های اجتماعی , اخلال تولید می نماید .
از مهمترین اختلالات اضطرابی که بازدارنده رابطه اجتماعی می شود اضطراب اجتماعی است . اضطراب اجتماعی بعداز افسردگی سومین نقص بزرگ خیالی در دنیا روز جاری است . اضطراب اجتماعی سبب ساز اضطراب مزمن و واهمه مضاعف در مقابله با وضعیت های اجتماعی است . این بیماری بشر ها را از داشتن در دست گرفتن بر زندگیشان محروم می نماید و منجر عدم توان در جهت دهی معاش به وسیله آنها می شود , متاسفانه این بیماری آنهارا از تعیین شغل مطلوب به دلیل هراس گشوده میدارد . نابودی ارتباط ها اجتماعی از مطرح ترین پیامد های این بیماری بوده گرچه این بیماران مشتاق داشتن ارتباط ها اجتماعی باشند . اضطراب اجتماعی معاش را نابود می نماید . البته سبب ساز نشاط است که می توان آن را تماما با خلق مطلوب و ساختار یافته معالجه کرد .
نگرانی های دور از شوخی راجع به تن درستی دیوانه
هر نوعی از مشکلات دیوانه , درصورتیکه به مقدار کافی دورازشوخی باشد , میتواند به مشکلات شخصی سبب ساز شود . برای مثال , هر کس وسواسی است , معاش اجتماعی اش مختل می شود . هر کس دارنده نقص شخصیت مرزی است و حالاتش تغییر میکند روابطش با دیگر افراد به شدت زخم می بیند . اشخاصی که شیزوفرنی داراهستند , که شدیترین بیماری دیوانه است , طیف وسیعی از مشکل های اجتماعی را داراهستند .
مساله رشد
طیفی از اختلاف های عصبی و رشدی سبب ساز به مشکلات اجتماعی می شود . مجدد , وارد جزئیات بسیار شدن دراین باره در صبر این مقاله نیست ولی به صورت کلی میتواند سبب ساز به مشکلاتی در یاد گرفتن و جنبه های اجتماعی شود . همینطور قادر است باعث به آن شود که خردسال ها به نحوی خلق نمایند که نیز سالانشان را اندوهگین نمایند و سبب شود از دیگرافراد رانده شوند . بعضا از این موردها به قرار پایین است :
– بودن در طیف اوتیسم ( به عنوان مثال اوتیسم امکان بالا , سندرم آسپرگر )
– داشتن مشکلات فرا گرفتن
– داشتن مشکل کم توجهی – بیش فعالی